دوستداركار، خانواده و سرزمين پدري
آدولف هیتلر و ناپولئون از متولدین این سال هستند
گاو متين و خوددار، كم رو، كند، وسواسي، منظّم و خاكسار است و هوشياري ذاتي اش را پشت چهره ساده اش مخفي مي كند. او به راحتي مي تواند اعتماد قلبي ديگران را به خود جلب كند، كه اين خود بزرگترين برگ برنده او در زندگي است.
گاو موجودي انديشمند است و شايد به همين علت، تنهايي را دوست مي دارد. گاو مي تواند هدفش را با نهايت پشتكار تعقيب كند. گاهي ميهن پرستي افراطي و تعصب بيش از حد، تيغ تيز ملامت ها را متوجه گاو مي كند
بهتر است زياد سر به سر او نگذاريد چون ممكن است خطرناك باشد! گاو بر خلاف ظاهر آرام خود، حيواني يك دنده و نافرمان است و از اين كه كسي پايش را در كفش او بكند، بيزار است. زيرا اگر به قول معروف آن روي سگش بالا بيايد ديگر كسي جلودارش نيست . او پيشرو و پيشواست و هيچ عاملي نمي تواند مانع او از اين كار شود.
گاو از نوگرايي متنفر است؛ فكر مي كند كه نوگرايي، اصالت ها را نابود مي كند. اغلب مي توانيد او را بين گروه هايي كه با موسيقي روز، مكتب هاي هنري مدهاي جديد لباس و مو مخالفند، بيابيد. به ياد داشته باشيد كه او هيچ گاه نوگرايي را در خانواده اش نخواهد پذيرفت اما خانواده برايش اهميت فراواني دارد.
زن متولد سال گاو، آشپز و كدبانويي برازنده و خوش لباس و به زنانگي خود بسيار پايبند است.
گاو موجودي خود كامه و زورگوست
گاو پر كار و سخت كوش است و مي تواند سعادت و آسايش اطرافيان خود را مهيا كند. روستاييان ويتنام معتقدند كه گاو نماد ثروت براي خانواده است.
گاو در خانه خود، فرمانروايي توانا و بي چون و چراست كه اطاعت همگان را بر مي انگيزد. گاو در فعاليت هاي گروهي، امور هنري و اداره واحدهاي توليدي و خدماتي موفق عمل مي كند و چون قدرت شگرفي در تركيب انديشه و عمل دارد مي تواند جراح موفقي شود؛ اما بيش از هر كار ديگري، براي كشاورزي خلق شده است.
بهتر است گاو از كارهاي تجاري خدماتي كه مستقيماً با مردم سرو كار دارد، دوري كند. از كارهايي كه نياز به سفر دارد، پرهيز كند؛ زيرا ممكن است تندرستي و آرامش روحي او را بر هم زند.
زنان متولد سال گاو خانه داري را به كارهاي ديگر ترجيح ميدهند و كدبانو و ميزبان هاي شايسته اي هستند.
نقطه ضعف شخصيت گاو، آن است كه اغلب فكر مي كند دور و بري هايش او را درك نمي كنند.
كله شق و لجوج است. او به وجود فرزندانش افتخار مي كند ولي از آنان انتظار اطاعت مطلق دارد و در موردشان جدي و سخت گير است. گاو رئيس خانواده است و حرف او به منزله قانون است؛ ولي در عوض، آماده هر نوع فداكاري براي خانواده اش مي باشد.
براي گاو عشق فقط يك سرگرمي خوشايند است. او مي تواند مهربان، باوفا و حتي با احساس باشد؛ ولي هيچ گاه عاشق نمي شود. گاو علاقه اي به روابط عاشقانه ندارد و اين گونه كارها را وقت تلف كردن مي داند. در بيشتر موارد، شكست گاو در مسائل عشقي و ازدواج، ناشي از بينش هاي مادي گرايانه اوست.
متولدين سال گاو، هيچ گاه خود را موظف به وفاداري به همسران خود نمي دانند؛ اما نظير اين حالت را از طرف مقابل تحمل نمي كنند و وفاداري همسر را يكي از حقوق خود مي دانند!
آنها از لحاظ احساسي، ممكن است وفادار و صادق باشند؛ اما براي اين حالت خود، اهميت زيادي قائل نيستند.
گاو دوران كودكي و نوجواني را عموماً آرام و بي دردسر مي گذراند؛ ولي در جواني دچار مشكلات ازدواج مي شود. همسر او اغلب از بي توجهي آشكار او گله مند است و شادماني و رضايت خود را جاي ديگري جست و جو مي كند تا احساس عاشقانه اي را كه در خانه نمي يابد، جاي ديگري پيدا كند. در اين هنگام، اگر گاو نتواند از هوش ذاتي خود براي حل اين مشكل استفاده كند، چنان خشمگين و غضبناك مي شود كه حتي ممكن است خانواده اش از هم بپاشد.
گاو اهل كار است و خانوده اش را بسيار دوست دارد و فرصتي براي درك رفتارهاي بي معنا ندارد.
گاو در دوران سالخوردگي به مشكلات زيادي دچار مي شود؛ اما اگر بتواند با مشكلات خود كنار بيايد و راه هاي عاقلانه اي براي حلّ آنها بيايد، زندگي آرام و بي دردسري خواهد داشت.
ازدواج گاو با خروس توام با موفقيت است و خروس مي تواند بدون هيچ مانعي اسباب خوشبختي وي را فراهم آورد. روحيه سنت گرايي گاو از يك سو و محافظه كاري خروس از سوي ديگر، تفاهم كاملي بين آنها ايجاد خواهد كرد.
زندگي گاو با موش نيز قرين كاميابي است. موش ديوانه وار به گاو دل مي بندد و تا لحظه مرگ به او وفادار مي ماند.
مار هم گر چه بي وفاست، اما آن قدر زيرك هست كه به حد كافي رعايت حال گاو را بكند. در هر صورت، مار هرگز از خانواده خود دست نمي كشد و آنان را ترك نمي كند.
همان طور كه موش عاشق گاو مي شود، گاو نيز شيفته ميمون مي شود. او براي موفق شدن در زندگي به نبوغ و قوه تخيل ميمون احتياج دارد. اما افسوس! بي فايده است چون گاو و ميمون هيچ گاه رابطه پايداري نداشته و با هم به تفاهم نمي رسند.
گاو بايد از بز دوري كند. زيرا دمدمي مزاجي و بي ثباتي بز، او را گرفتار كشمكش و درگيري دائمي خواهد كرد.
گاو نمي تواند با ببر هم خانه شود و اين قولي است كه همگان بر آنند. رابطه اين دو به نزاع و ستيز مي انجامد؛ نزاعي كه موجب نابودي ببر مي شود؛ زيرا گاو قوي تر است و چندان به كشمكش ادامه مي دهد كه سرانجام ببر را از پاي در آورد. مادر متولد سال گاو، هرگز نمي توند با كودك متولد سال ببر به تفاهم برسد و به نفع دومي است كه خانه را ترك كند!
گاو متولد زمستان شادتر و راضي تر از گاو متولد تابستان است. زيرا در زمستان كارها كمتر است؛ اما گاو متولد تابستان بايد با سر سختي در تمام طول سال به كار بپردازد
No comments:
Post a Comment